ایران آزاد
ایران آزاد
یادآوری می شود که وی همان محمدرضا رحیمی است که معرف حضور همگان می باشد!
(به عنوان یکی از پاکی های وی باید به انتخابات دوم خرداد 76 اشاره کرد که وی استاندار کردستان بود و در حوزه انتخابی اش درصد شرکت کنندگان در انتخابات بیش از 100% بود!)
در این ایام حسینی باید یادی از مظلومیت چنین افرادی نیز بشود!
بعضی سخنان را که در وهله اول می شنوی به نظر جوک می آیند. خوب که فکر می کنی می بینی واقعیتی تلخ اند! یکی از دوستان می گفت: «اگر صدا و سیما وقتی را که به سخنرانی این آقایان اختصاص می دهد به آموزش مردم در جهت بازیافت زباله اختصاص می داد ، وضعیت کشور ما به مراتب بهتر از این بود!» و من دیدم چقدر راست می گفت. واقعا چه از نظر فرهنگی و چه از نظر اقتصادی و چه از نظر حفظ محیط زیست و ... چقدر پیشرفت کرده بودیم. مضاف بر اینکه مردم با نشنیدن سخنان بی مایه این افراد آرامش بیشتری داشتند و اینقدر روح و روانشان سوهان نمی خورد و مشکلات روحی و روانی مردم که منشا بسیاری از مشکلات اجتماعی است نیز کمتر بود و ...
معاون ستاد کل نیروهای مسلح نیز فرموده اند:«... دو  ضلع از سران فتنه در حصر نیستند در حالی که باید می‌بودند و آنها دارند در خارج از حصر،فتنه را مدیریت می‌کنند...» ما آخرش نفهمیدیم که این فتنه چه شکل هندسی ای هست و چند ضلع و زاویه و وجه و یال و ... دارد! یک نفر به این آقایان بگوید اینقدر التماس نکنند! آبروی خود و رهبر بیچاره تان را بردید!
اتفاقا موسوی و کروبی و هاشمی و اکثریت ملت ایران هم همین را می گفتند اما به بی بصیرتی متهم شدند! حالا نمی دانم که وی چگونه می گوید و در عین حال بصیرت هم دارد؟!!!
حتما یادشان هست که حضرت آقا فرمودند که نظراتش به نظرات احمدی نژاد نزدیک تر است!!!
مملکت گل و بلبلی داریم! با پول مردم این مملکت به مقامات دولتی ترکیه و فرزندانشان رشوه داده شده است و در پی آن در ترکیه زلزله سیاسی رخ داده است و تعدادی از وزرا استعفا داده اند؛ اما در ایران آب از آب هم تکان نخورده است! به این می گویند «رأفت اسلامی»!
به گفته حجت‌الاسلام رئیسی: «... امروز تنها مقام معظم رهبری را می‌توان مفسر و مبین خط امام (ره) دانست...» چگونه است که در زمان حیات خمینی، آنگاه که خامنه ای و موسوی در مقابل هم قرار گرفتند،  خمینی از موسوی حمایت کرد، اما امروز خامنه ای مفسر و مبین خط امام (ره) شده است! و موسوی نیروی ریزشی!
چگونه است که مخالفت های خامنه ای با موسوی و خمینی ریزش محسوب نمی شد اما امروز مبارزه موسوی با فساد استبداد و دروغ، ریزش محسوب می شود؟! 
موسوی و کروبی هر اشتباهی در عمرشان کرده باشند، همین به اصطلاح فتنه شان باعث سرفرازی آنها در تاریخ ایران خواهد شد. همین فتنه ای که به  خامنه ای و عمالش اجازه تقلب فاحش در انتخابات بعدی نداد. همین فتنه ای که خواب راحت از چشمان خامنه ای و عمالش ربوده است. همین فتنه ای که باهنر در مقابل آنها به التماس افتاده است و می گوید: «... حاضر نیست بگوید اشتباه کرده‌ام و یا حتی بگوید که من نبودم...»!  همین فتنه ای که دیروز از دایرة‌المعارف 9 جلدی اش که حاصل تلاش 14 پژوهشگر (!) است، رونمایی شد!
در ضمن جناب آقای باهنر انتظار دارد که همه مانند خودش به خاطر حفظ منافع فردی دروغ بگوید! آن هم چه دروغی!!!
جناب آقای آصفری، نماینده مجلس و عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی، در مورد رای کشورهای سوایزلند و کومور که کمک های اقتصادی فراوانی از ایران می گیرند و به این قطعنامه رای منفی نداده اند گفت: اعتقاد دارم جمهوری اسلامی  سکوت نداشته باشد و نسبت به این اقدام دو کشور واکنش نشان دهند.
 بنده خدا فکر کرده همه مثل خودشون رشوه بگیر هستند! چقدر فرهنگ رشوه دهی و رشوه گیری در این آقایان نهادینه شده که اصلا یه ذره هم فکر نکرده و اینگونه ماهیت خود و دوستانش را افشا کرده است!!!
برخی بر آن هستند که ثابت کنند که در قالب فعلی جمهوری اسلامی مردم به هیچ وجه نقشی ندارند و با رای مردم و تغییر رئیس جمهور چیزی عوض نمی شود. به عبارتی مردم به جای رای دادن بایستی روشی خشن تر در پیش بگیرند. شاخ و شانه کشیدن های مجلسیان در مقابل دولت، مقاومت شدید آنها در مقابل تغییرات در مدیران دولتی، به ویژه مدیران وزارت علوم و رؤسای دانشگاه ها، اظهاراتِ فرمانده سپاه مبنی بر توجیه دخالت سپاه در سیاست، مقاومت در مقابل تغییرات در ساختار اقتصادی و کوتاه کردن دست سپاه از رانت های اقتصادی و بویژه عدم تغییر در وضعیت حصر موسوی و کروبی (که این تغییر و رفع حصر از مهمترین خواسته های مردم در این انتخابات بود)، همه و همه در این راستا هستند که نشان دهند نقش رأی مردم در تعیین سرنوشتشان بی تأثیر است. تأسف بارتر این که خامنه ای نیز با سکوت ها و سخنان نابجایش در تأیید این موضوع گام برمی دارد.
متأسفانه این دسته از سیاست پیشه گان ایرانی از هشت سال بی تدبیری خود و نتایج اسفبارش هیچ نیاموخته اند. نتایج این بی تدبیری ها علاوه بر خرابی های فراوانی که در این مملکت به بار آورده است، آبرو و اعتبار همه این سیاست پیشگان را به باد داده است. کاهش چشمگیرِ میزان نفوذ و اعتبار این افراد و در وهله اول خودِ شخص خامنه ای چیزی نیست که قابل اغماض باشد و بیش از همه خودِ آنها از این موضوع باخبرند اما حماقت و لجاجتِ بچگانه آنها مانع از اتخاذ یک روشِ هوشمندانه شده است؛ روشی که حداقل زمان فرمانرواییشان را اندکی افزایش دهد.
اراده و خواستِ مردم چیزی نیست که آنها بتوانند در مقابل آن ایستادگی کنند. لجاجتِ بچه گانه آنها تنها تاثیرش این می تواند باشد که موجِ خروشان مردم در زمانی دیرتر ، اما با قدرتی فزونتر به سونامی تبدیل شود و حکومتشان را از ریشه و بُن و با خشونت هرچه تمامتر برکنَد. مردم ایران به دلایل عدیده از خشونت گریزان شده اند، اما این گُریزان بودن آنها هم حد و اندازه ای دارد.