ایران آزاد
ایران آزاد
مگر کسی منکر این است که آزادیهای شما، نه تنها به حد عمیق بلکه به حد عمیق و گسترده و در همه شئون زندگی مردم، تامین شده است؟ اما در مقابل کمترین آزادی مردم از آنها سلب شده است.
جناب مشایی، رییس سازمان میراث فرهنگی و گردشگری، علاقه زیادی به گردشگری دارد. تا آنجا که برای ادامه مذاکرات پیرامون انتقال خط لوله گاز ایران به هند هم وی عازم هند شده است تا به گردشگری بیشتر بپردازد. لازم به یاد آوری است که سفرهای خارجی گسترده وی به خصوص به انگلستان سبب انتقاداتی حتی از جانب دوستانش شده بود.
بالاخره ما نفهمیدیم اسلام با نژاد پرستی میانه اش چگونه است! مبلغین اسلام از طرفی برتری نژادی را از نظر اسلام مردود می دانند و از طرفی روایاتی را نقل می کنند که تایید کننده برتری نژادی است.
از قول پیامبر اسلام نقل می کنند که زبان اهل بهشت عربی و فارسی است!
همچنین آمده است:« ان لله خیرتین من خلقه من العرب قریش و من العجم فارس» یعنی که خدای را دو گروه انتخاب خواهند کرد؛ از عرب قریش و از عجم پارس، پارسیان را قریش العجم گویند. یعنی در عجم شرف ایشان همچنانست که شرف قریش در میان عرب، و علی بن الحسین را که معروفست به زین العابدین ابن الخیرتین گویند، زیرا پسر دو گزیده است: به حکم آن که پدرش حسین بن علی رضوان الله علیهما بود و مادر شهربانویه بنت یزدجرد الفارسی و فخر حسینیان بر حسنیان ازین است که جده ایشان شهربانویه بودست و کریم الطرفین اند.» ( فارسنامه ابن البلخی،ص4). ( راجع به شربانو، رک. شهربانو، به قلم سید جعفر شهیدی.)
من در عجبم که این آخوندها از تعییر ساعت سردرگم می شوند ولی از این همه تناقض سردرگم نمی شوند!
سخنگوی دانشمند دولت! جناب دکتر الهام، با اشاره به اینکه مبنای مصوبه قبلی تغییر ساعت رسمی کشورصرفه جویی در مصرف برق بوده است، اعلام کرد که از طرفی بررسی های دقیق وکارشناسانه ای که تایید کننده این صرفه جویی باشد و مشخص کند که آیا تفاوتی در مصرف برق در 6 ماهه اول سال با تغییر ساعت ایجاد می شود یا خیر وجود ندارد و از طرف دیگر تغییر ساعت رسمی کشور باعث سردرگمی در بخش های زیادی از جامعه می شود بنابراین هیئت وزیران درجلسه امروز خود پس از بحث و بررسی و ارایه گزارشهای کمیسیون های تخصصی مصوبه تغییر ساعت رسمی کشور را لغو کرد.
در این که بررسی دقیق و کارشناسانه ای در این مورد انجام نشده شکی نیست و این قسمت از حرف وی درست است. اصولا در این مملکت چه کاری بر اساس کار کارشناسی صورت گرفته یا می گیرد که این دومیش باشد؟ آن تغییر ساعت بر اساس تقلید از کشورهای دیگر بوده و اکنون که جناب رییس جمهور خاکی و مردمی! قصد مقابله با همه دنیا، باًی نَحو کانَ، را دارد این تغییر ساعت را هم لغو کرده است تا اوج خصومت جمهوری اسلامی را با جامعه جهانی نشان دهد! اما این که گفته است تغییر ساعت باعث سردرگمی بخشهای وسیعی از مردم می شود، به این جهت است که آخوندهای کله پوک و کودن را بعنوان بخش وسیعی از مردم در نظر گرفته است! من هر چه فکر کردم نفهمیدم که چه سردرگمی بوجود می آید!
جالب این است که وی اضافه کرده که ساعات کاری مدارس و ادارات و بانکها و ... یک ساعت تغییر می کند! یک ضرب المثل هست که میگه "چه سر به کلاه و چه کلاه به سر"!!!
در ضمن اولین مسئله ایجاد شده تغییر ساعات پروازهای خارجیست. بر این اساس ساعت پرواز هواپیماهای به مقصد خارج از کشور یک ساعت تغییر می کند. البته آن دسته از آخوندهای کودنی که مسافر خارج از کشور هستند احتمالا در جلسات توجیهی شرکت خواهند کرد تا این تغییر ساعت پرواز برایشان تفهیم شود و احیانا دچار سردرگمی نشوند! ( کاریکاتور را هم از وبلاگ آقای نیلیان بدون اجازه برداشتم که امیدوارم کار بدی نکرده باشم)
بر طبق کشفیات جناب خامنه ای(ولی قبیح و رهبر ام القرای جهان اسلام!) یک میدان جاذبه مغناطیسی در مرقد سیدالشهدا وجود دارد که از دید دانشمندان مخفی بوده است! طبق گفته وی این میدان مغناطیسی جاذب دل همه دوستداران اهل بيت است! به عبارتی قویترین عنصر فرومغناطیس جهان دل آن دوستداران اهل بیت است.
ضمنا ایشان درخشانترين كهكشان عالم را كه هزاران منظومه و خورشيد درخشان را در خود جاي داده است، کشف کرده است! اماهمانگونه که میدانیم همه کهکشانها روزی به سیاهچاله تبدیل می شوند و این رهبر قبیح نفرموده اند که آیا این درخشانترین کهکشان هنوز به سیاهچاله تبدیل نشده است؟
البته وی در سخنانش اشاره نکرده که این حرفها واقعیت دارد یا آنکه این رهبـــــر قبیح از پشت منقل بلند شده وطبع ...شعرش گل کرده و این حرفها ... و شعرند؟!!!
وبلاگ نویس خوش ذوق، ف.م.سخن، که البته به خاطر وبلاگش تا کنون اسباب دردسر افراد مختلفی شده است!(از جمله خانم افروتن و فرید مدرسی!)، گفته است که بهار من امسال در دهم فروردين - روز آزادي اکبر گنجي - آغاز خواهد شد. حالا ایشان و البته بسیاری دیگر از مردم باید خوشحال باشند که بهارشان دو روز زودتر از عید نوروز شروع شده است. البته عوامل خامنه ای دلشان به حال بهار مردم نسوخته است! آنها می دانستند که آزادی گنجی همراه با استقبال گسترده مردم، خامنه ای را بی آبروتر از قبل میکند، حتی اگر دهم فروردین باشد. لذا کلی نقشه کشیدند که غیر منتظره وی را آزاد کنند و آن هم البته شب عید که مردم درگیر تدارک مراسم عید هستند، تا کمترین سرو صدایی ایجاد شود. البته مهم آزادی وی بود که خوشبختانه حاصل شد. درود بر گنجی.
شعار گنجی را فراموش نکنیم: خامنه ای باید برود.
(عکس از: کسوف)
برای دیدن عکسهای دیگر اینجا و اینجا و اینجا و اینجا و اینجا و اینجا و اینجا کلیک کنید.
جنتی در نماز جمعه گفته است که "دولت آن قدر فعال است كه نگران بين راه ماندن هستيم"! بالاخره باید تو نماز جمعه یه حرفی بزنه! مثل اینکه اعضای دولت آدم نیستند که با کار بیشتر ورزیده تر و مجرب تر شوند. ماشینهایی هستند که با کار زیاد سوختشون تموم میشه و بین راه میمونند!
خدایا این ملت گیر چه اعجوبه هایی افتاده اند!!!
بالاخره وزیر اقتصاد و دارایی جمهوری اسلامی، از نوابغ اقتصاد دنیا که سابقه تحصیل در دانشگاه کشمیر هندوستان را دارد، طی سخنانی ملت ایران را ازدانش گسترده و تجربیات گهربار خود مستفیض فرمودند!
جناب دکتر! کدام تجربه؟ همین الان با نفت 60 دلار بعضی از مردم ایران شب با شکم گرسنه سر به بالین می گذارند. شما تجربه گرسنگی را داری؟ یا اصلا میفهمی پدری که نتواند برای بچه اش غذا فراهم کند چه احساسی دارد؟ تجربه مردم را جنابعالی که درک نکرده ای و نخواهی کرد.
آقای شیرزاد در مقاله ای از سخنرانی افشاری و عطری در سنای آمریکا ابراز اشمئزاز کرده است و به دنبال آن سیلی از نظرات مختلف در موافقت و مخالفت با وی به راه افتاده است. نگارنده هم در این نوشته قصد آن دارد که به گوشه ای از نکات مربوط به این مسئله اشاره کند.(لازم به یادآوریست که بنده قصد دفاع از همه مواضع و سخنان عطری و افشاری یا کس دیگری را ندارم).
استمداد از جوامع بین المللی برای مقابله با ظلم حکام جمهوری اسلامی مذموم است؟
مسئله اول که در این رابطه توسط موافقین آقای شیرزاد مرتبا بر آن تاکید می شود، نقش آمریکا در کودتای بیست وهشت مرداد است. من گمان نمی برم که کسی از نقش آمریکا در کودتای 28 مرداد دفاع کند و برای اثبات منفعت جویی آمریکا هم البته استناد به ماجرای کودتا لزومی نداشت چرا که همه می دانیم که نه تنها آمریکا بلکه همه کشورهای دنیا در روابط خارجی خود منافع خود را می جویند و در این راستا در حد توان خود مایه می گذارند. مگرانگلستان بیش و پیش از آمریکا در آن کودتا نقش نداشت؟ مگر روسیه و انگلیس مدتی حتی نیمی از خاک کشور ما را اشغال نکرده بودند؟ مگر آلمان در راستای منافع خویش عراق را در دستیابی به سلاح های شیمیایی یاری نکرده بود؟ مگر عربستان جمعیت کثیری از ایرانیان را در مکه به خاک و خون نکشیده بود که امروز احمدی نژاد شانه به شانه امیر عبدالله راه می رود و آن را از افتخارات بزرگ خود و جمهوری اسلامی قلمداد می کند؟!!! همه کشورها در راستای منافع خود اگر بتوانند به حقوق کشورهای دیگر هم تجاوز می کنند و در این شکی نیست. از یونان بگیرید تا ایتالیا و فرانسه و روسیه و انگلیس و عراق و ترکیه و ... بسیاری از کشورها حداقل در برهه ای از تاریخ با ما مشکل داشته اند و البته حکام ما هم در برخی مواقع به مردم آنها ظلم کرده اند. اما سخن شما این است که رابطه با آمریکا را نفی نمی کنید بلکه استمداد افشاری و عطری را از آنها مایه ننگ می دانید. به نظر شما اصلا استمداد از جوامع بین المللی در مقابله با ستم حکام جمهوری اسلامی مذموم است یا نه؟ فرض کنید که روزی برادرشما به حقوق شما تجاوز کند و شما نتوانید به هیچ وسیله ای مانع وی شوید در این صورت آیا شکایت بردن شما نزد قاضی باید خیانت به برادر و عِرق خانوادگی محسوب شود؟! جایی که شما به هر طریق ممکن سعی کرده باشید که وی را از تجاوز بازدارید و نتوانسته باشید آیا در آن صورت هم باز شکایت به قاضی نمی برید (حتی به قضات قوه قضائیه جمهوری اسلامی !)؟ به هر حال اگر هم شما بنا به هر دلیلی چنین نکنید دال بر قباحت این عمل نیست. پس بپذیریم که مردم ایران و از جمله عطری و افشاری حق دارند که از ظلم حکام جمهوری اسلامی به جوامع بین المللی شکایت ببرند. اما اگر می گویید "چرا آمریکا؟ " پس شما بفرمایید کجا؟ کدام کشور برخلاف آمریکا دلش به حال مردم ایران سوخته است و حاضر است علیرغم منافع خود گامی در جهت اعمال فشار به جمهوری اسلامی در رسیدن به دموکراسی بردارد؟! و البته این را نیز فراموش نکنید که امروزه دفاع از دموکراسی(یا حداقل تظاهر به آن) جزئی از منافع هر کشور محسوب می شود.
توهم!
نقش دانشجویان در پیروزی دوم خرداد را توهم انگاشته اید! آیا واقعا معتقدید این یک توهم است؟ البته اینکه نقش آنان را نقش لازم و کافی بدانیم مسلما اشتباه است و بسیاری از آرای خاتمی ناشی از یک حرکت توده ای بود. اینکه در برخی روستاها پیرزنان و پیرمردان می گفتند" به سید رای می دهیم" نشانی از همین خصوصیت موج ایجاد شده بود ولی مسلما شما هم ادعا نمی کنید که آن پیروزی ناشی از ابتکارات و خلاقیتهای حزب مشارکت بود! حتی نقش کسانی که پس از آن حزب مشارکت را تشکیل دادند(همچون محمدرضا خاتمی و جنابعالی و ...) در حد نقش پیشروان حرکت دانشجویی نبود.
ناتوانی و کوتاهی اصلاح طلبان
شما مردم را متهم کرده اید که اصلاح طلبان را تنها گذاشتند و به خصوص حالا که آنها نقشی در قدرت ندارند مدام مورد سرزنش قرار می گیرند و به اینصورت به نوعی از مردم گلایه کرده اید. آیا به نظر شما مردم چکار باید می کردند که نکردند؟ فقط رای دادند و پس از آن گوشه خانه هایشان نشستند؟ ماجرای کوی دانشگاه و درگیریهای مردم با نیروهای انتظامی و تجمع مردم جلوی بیمارستان پس از ترور حجاریان و ... را که فراموش نکرده اید؟ مگر شخص خاتمی و بسیاری از اصلاح طلبان مردم را مدام به آرامش فرا نمی خواندند؟ اما شما چه کردید؟ چرا با یک فرمان غیرقانونی رهبر از لایحه قانون مطبوعات گذشتید؟ چرا آن زمان که خامنه ای دستور داد که فتیله ماجرای قتلهای زنجیره ای پایین کشیده شود اعتراض نکردید؟ چرا به شو های تلویزیونی که از محاکمه های دانشجویانی همچون منوچهر محمدی و ... پخش شد اعتراضی نکردید؟ آیا نمی دانستید در این مملکت چه می گذرد؟ آیا شما هم آن شوها را واقعی می پنداشتید؟ آیا باید فرزند مزروعی به زندان می افتاد تا گَند آن شکنجه ها و اقرار جنسی گرفتنها از پرده برون افتد؟ چرا تحصن شما درمجلس فقط در آن مرحله عملی شد که تایید صلاحیت دوستان خودتان با مشکل مواجه شد؟ آیا شما احمد باطبی ها را واقعا مجرم می دانستید؟! اگر نمی دانستید برای آنها چه کردید؟ و ... آیا نوشتن یک نامه کافی بود یا شما هیچ کار دیگری نمی توانستید انجام دهید؟
دوستان شما در رسیدن مردم به دموکراسی موفق نبودند و چه بسا بسیاری از آنها اصلا چنین چیزی در نظر نداشتند، اما در جلوگیری از استثمار اقتصادی مردم چه کردید؟ در زمان هاشمی باب استثمار مردم از طریق شرکتهای پیمانکاری، حتی در دستگاههای دولتی، باز شد. دوستان شما چه نقشی در جلوگیری از این استثمار داشتند؟ آیا غیر از این است که حتی در بسیاری از موارد به آن دامن زده شد؟ بنده کارگرانی را می شناسم که با حقوق کمتر از 50 هزارتومن و بدون بیمه و مزایای دیگر، حتی تا آخر دولت اصلاحات، از طریق همان شرکتهای پیمانکاری در موسسات دولتی کار می کردند! و البته آن استثمارهنوز هم ادامه دارد. شما از مردم انتظار ندارید که این مسائل را هم به پای عسگراولادی بنویسند؟!
حزب مشارکت علیرغم بارقه های امیدی که در آغاز در دل مردم ایجاد کرد خیلی زود به بیراهه رفت. سران حزب شما در بسیاری از شهرستانها افراد فرصت طلب و سودجویی هستند و مردم به این خصلت آنها پی برده اند. حتی روسای دفاتر تبلیغاتی معین در برخی از استانها چهره های دورو و حتی در برخی موارد بین مردم منفور بودند. بنده قبل از انتخابات چندین بار به معین ایمیل فرستادم که مثلا در فلان استان رییس ستاد انتخاباتی شما شخصیت مناسبی نیست و حداقل در این مورد شخصا تحقیق کنید. نتیجه کار همان شد که دیدیم. جناب دکتر دهمرده رییس ستاد تبلیغاتی معین در استان سیستان و بلوچستان، تا یک قدمی وزارت در دولت احمدی نژاد رفت و پس از آن به استانداری هم رسید! شما تعجب نمی کنید؟!
اما کسی برای خاتمی هورا نکشیده و امروز شما را مورد دشنام قرار دهد. انتقاد از اصلاح طلبان در همان زمانی شروع شد که شما در قدرت بودید. اینکه امروز چشم بعضی به سنای آمریکاست از آن جهت است که راهی دیگر پیش روی خود نمی بینند. هر راهی که آزموده شده نتیجه بخش نبوده است.
کامنتها
در نوشته دومتان گفته اید که بسیاری از کامنت دهندگان در واقع یکی هستند! با فرض صحت حدس شما، چه چیزی ثابت می شود؟! اصلا شما فرض کنید که همه کامنتها کار یک نفر است! در اینصورت حقانیت شما و قباحت کار افشاری و عطری ثابت می شود؟! بله، بسیاری از کسانی که کامنت می گذارند با اسم مستعار مینویسند، بسیاری از مردم ایران جرات ندارند نظر واقعی خود را راجع به مسائل جامعه خود آشکارا بیان کنند. این کشف بزرگی نیست که شما انجام داده اید!
از خانم حقیقت جو تمجید کرده اید که سخنرانی نکرده اند! پس حضور وی در سنای آمریکا چه توجیهی داشت؟ آیا حضوری علمی و تحقیقاتی و ... بود؟! صرفا سخنرانی افشاری و عطری اسباب اشمئزاز شما شده است؟
در نهایت اینکه بنده قصد ندارم هیچگونه پیشداوری در مورد این جبهه گیری شما بکنم. اما از شما می خواهم که انگیزه های خود را در این ابراز اشمئزاز در درون خود بررسی کنید. آیا اگر افشاری و عطری در جریان انتخابات از معین حمایت کرده بودند باز هم اسباب اشمئزاز می شدند؟!
جناب حداد عادل رییس مجلس، که شخصیت برجسته فرهنگی! در جمهوری اسلامی است طی سخنانی اظهار کرد که مجلس ششم چشم خورده است! وی دقیقا نگفته است که چه کسی مجلس را چشم زده است! بنابراین بهتر است که یک گروه حقیقت یاب مامور رسیدگی به این موضوع شوند و چشم زنندگان مجلس را که با این کار آب به آسیاب دشمن ریخته اند شناسایی کنند و پس از معرفی به مردم، آنها را به اشد مجازات برسانند!
وی احتمالا قصد دارد به گوش بوش هم برساند که پس از پیروزی در انتخابات نباید همراه با همسر و دخترانش در مقابل چشم میلیاردها نفر انسان روی زمین ظاهر می شد! چرا که بالاخره بین این میلیاردها نفر کسانی یافت می شوند که چشمان شوری دارند و ممکن است وی را چشم بزنند! احتمالا همین کار بوش باعث شده است که وی هم چشم بخورد و پس از آن اینچنین رویه خصمانه ای در مقابل ایران بگیرد!
امروز در مطالعه اخبار به جمله جالبی در سایت فارس نیوز به نقل از سخنگوی دولت دیدم و هر چه فکر کردم معنی آن را نفهمیدم!
(الهام افزود: مسئولان اين نهادها و وزارتخانه‌ها موظف شدند تا به منظور كنترل جاده‌ها، تعمير سوخت مورد نياز، خدمات بانكي، تنظيم بازار و استفاده از مراكز فرهنگي و گردشگري امكانات لازم را فراهم آورند.)
تعمیر سوخت یعنی چی؟!!!
مدتی است که سایت بازتاب شدیدا به دکتر رحیمی و سازمان سنجش گیر داده اند! علت چیست؟
نمی دانم تا به حال گذار تان به دادگاه ها و یا کلاً به مجموعه قوه قضائیه افتاده است یا نه؟ حتی در راهروهای دادگاهها به واسطه هایی برخورد می کنید که از آنان پیشنهاد اخذ رشوه و حل مشکلتان را توسط قاضی می شنوید! ایا عملکرد شخص مرتضوی برای انتقاد از قوه قضائیه کافی نیست؟ آیا بازتابی ها از این موارد بی اطلاعند که مداوماً سنگ قوه قضائیه را به سینه میزنند؟!(1) و (2) و (3) و...
من شخصا از آنچه در سازمان سنجش می گذرد بی اطلاعم و نمی دانم که آیا این شایعات تا چه حد صحت دارد اما شنیدن آن از بازتابی ها برایم مشکوک است. آیا این فرض خیلی غیر منطقی است که احیانا نزدیکان بازتابیها موفق به ورود به دانشگاه نشده اند و یا حتی آنها سعی داشته اند از طرق غیر قانونی بستگان خود را به دانشگاهها وارد کنند ولی موفق نشده اند؟! در این رابطه عملکرد سایت بازتاب را در ارائه اخبار بی نام و نشان و مبهم از مفاسد اقتصادی که در وهله اول باج خواهی را القا می کند و ... و همچنین سابقه شخص محسن رضایی را (بخصوص آنچه که سایت آفتاب برای مدت محدودی در ارتباط با وی و اشرف پهلوی روی سایت گذاشته بود و در همین وبلاگ هم نقل شده است) فراموش نکنیم.
به هر حال در جمهوری اسلامی که متاسفانه عمده ارگانهای و ادارات به شدت آلوده به فساد اداری هستند هیچ بعید نیست که سازمان سنجش هم آلوده شده باشد اما فراموش نکنیم که این سازمان دارای پتانسیل بسیار زیادی در آلوده شدن به این فسادها را دارد همان گونه که پتانسیل شدیدی در مغرضانه متهم شدن به شایعات اینچنینی را دارد! همینکه گاهی هم کسانی که حتی بنیه مالی استفاده از کلاسهای کنکور آنچنانی نداشته اند ولی موفق به ورود به دانشگاه می شوند برای جمهوری اسلامی بسیار زیاد است. اینکه هنوز سنجش به آن مرتبه نرسیده که مانند دانشگاه آزاد از طریق سایت های اینترنتی به تبلیغ در باره فروش سوالات کنکور قبل از امتحان بپردازد جای شکرش باقی ست! اینکه هنوز فرزندان کسانی مانند رفیق دوست موفق به ورود به دانشگاه نمی شوند و مجبور به تحصیل در دانشگاه آزاد می شوند نشانی از سلامت نسبی این سازمان است.
و مهمتراز همه اینکه بازتابی ها به این شدت به تبلیغ منفی از آن می پردازند دال بر این است که کاسه ای زیر نیم کاسه است! با این حساب باید منتظر باشیم که در آینده نزدیک سوالات کنکور قبل از امتحان از طریق سایتهای اینترنتی و بصورت علنی به فروش رود!