ایران آزاد
ایران آزاد
جناب رئیس جمهور در مورد نامه هایش به سران کشورها فرموده است: "وقتي آقا آن سال را سال پيامبر اعظم اعلام کردند، دکتر ياد نامه هاي حضرت رسول صلي الله عليه و آله و سلم افتاده و با خودش گفته خوب است آقا هم چنين نامه هايي براي سران ابرقدرت هاي مستکبر بنويسد. اما با ملاحظه اينکه ممکن است نامه ها بي پاسخ بماند يا پاسخ نامه ها اهانت آميز باشد و شأن ولايت خدشه دار شود، خودش دست به نوشتن نامه زده."
ملت ایران باید به این رئیس جمهور نابغه ببالد که ملا حظه شان والای ولایت را، که البته بسیار اجل از شان نبوت است، فرموده است! باید تیزبینی این معجزه هزاره را تحسین کرد!
شخص ناشناسی ذیل آن مطلبی که پیرامون آمار شیعیان عربستان و به نقل از تابناک نوشته بودم به فینگلیش پیام گذاشته است که«حالا تابناک یه چیزی نوشته، چرا یه جای شما سوخته. معلومه که ریگی به کفشتون هست. مردم که شما و تابناک نیستند. همه تون برین گم شین!»
اعلام آمار شیعیان عربستان به حدود ٦٠٪ جمعیت آن کشور چیز عجیبی بود که هر کسی را به تعجب وامیداشت( و از آن عجیب تر که هنوز هم این مطلب اصلاح نشده است)! ونیازی نبود که آدم جاییش بسوزد! لحن مطلب هم دال بر عصبانیت نگارنده نبود (مثلا نگارنده نگفته بود «برین گم شین»!)که شما استنتاج کنی که جاییش سوخته باشد! اینکه شما بوی سوختگی از آن استشمام کرده ای شاید مشکل از شامه شما باشد و احتمال دیگر اینکه بوی سوختگی مربوط به سوختن سبیل جنابعالی باشد(البته اگر سبیلو باشی!) لذا جناب ناشناس! احتمال سوختگی سبیل شما اگر از احتمال سوختگی جایی از نگارنده بیشتر نباشد به یک اندازه است!
در مورد من (و مردم و ریگی که به کفشمان هست) حدس شما البته تا حدی درست است! من و اغلب مردم ایران سالهاست که سنگریزه ای به کفش داریم و متاسفانه علیرغم اینکه سالهای سال از آن سنگریزه رنج می بریم ، گاه گاه (بخصوص در مواقع انتخابات) سعی می کنیم با انگشتان پا آن را چنان جابجا کنیم که پایمان را نیازارد و به جز مدت کوتاهی که کمی نفس راحتی می کشیم دوباره مجبور به تحمل رنج ناشی از آن می شویم و متاسفانه هنوز هم به آن نتیجه که قهرمان داستان سنگریزه (نوشته محمد حجازی) رسید نرسیده ایم. یک لحظه درنگ نکرده ایم تا آن سنگریزه را از کفش به در آوریم و برای همیشه نفسی آزاد بکشیم!
تابناك در خبری نوشته است که پيامك هاي دروغی مبنی بر ترور سلمان رشدي در بین مردم منتشر شده که فقط شوخي ١٣ بوده است و انتشار این شایعه را نشان از مشتاقي جامعه ايران اسلامي براي هلاكت اين نويسنده مرتد دانسته است.
صحت و سقم ادعای تابناک مبنی بر انتشار این شایعه برای نگارنده که این شایعه را در چند سایت از این دست دیده، نامعلوم است! اما با فرض صحت، آیا می توان آن را دال بر اشتیاق جامعه ایران در شنیدن چنین خبری دانست؟! به عنوان یک شهروند ایرانی تا کنون حتی یک نفر را ندیده ام که برای این موضوع اهمیتی حتی درجه چندم قائل باشد!
آیا در صورت صحت انتشار این شایعه، نمی توان آن را ناشی از تلقی مردم از مضحک بودن این مسئله و این که این موضوع می تواند دستاویزی برای یک شوخی قرار گیرد، باشد؟
احتمالا پدرِ عزیزِ زهرا از آن لباده از زمان کودکی ( بعنوان قنداق) تا سن ٤٠ سالگی(به عنوان لباده) استفاده می کرده و پس از آن مادر مقام عظما از آن لباده برای عزیز و عزیزان زهرا «چیز» درست می کرد!