ایران آزاد
ایران آزاد
جمعهء ساکت*
جمعهء متروک
جمعهء چون کوچه های کهنه، غم انگیز
جمعهء اندیشه های تنبل بیمار
جمعهء خمیازه های موذی کشدار
جمعهء بی انتظار
جمعهء تسلیم
خانهء خالی
خانهء دلگیر
...
خاطرات روزهای جمعه و دلگیر بودن عصرهای آن، برای بسیاری از مردم، از دوران کودکی تا بزرگسالی ادامه دارد. عذابِ اندیشیدن به کارهای عقب مانده و مشق های نوشته نشده مدرسه در دوران کودکی و رو به اتمام بودن تعطیلات و نزدیک شدن به صبح شنبه و صف مدرسه و ... با خاطره عصر جمعه در هم آمیخته شده است و به نوعی نسبت به عصر جمعه شرطی شده ایم. برای ما کودکان دهه چهل و پنجاه، شیرینی خاطرات روزهای جمعه خلاصه می شد در اذان ظهر جمعه موذن زاده و قصه ظهر جمعۀ رادیو و پس از آن برنامه کودکِ تلویزیون(که همراه بود با یکی از سریال های پینوکیو و یا سندباد و یا گالیور و ...) و پس از آن فیلم سینمایی و ... تا اینجای کار خوب بود اما پس از پایان فیلم سینمایی عذاب عصر جمعه شروع می شد تا پایان شب و حتی صبح شنبه!
خلاصه اینکه قسمتی از دلگیر بودن عصر جمعه ناشی از شرطی شدنمان با خاطراتِ پایانِ خوشی های یک روز تعطیل می باشد.
این دلگیر بودن عصر جمعه ها مدت زمانیست که با خواندن اخبار مربوط به خطبه های نماز های جمعه و دقایقی خندیدن و تفریح کمی برطرف می شود! ائمه جمعه امروزه موفق شده اند که این دلگیر بودن عصرهای جمعه را تا حدودی برطرف کنند!
قسمتی از بیانات لطیفه وارِ ائمه جمعه را در خطبه های امروز (هفدهم دیماه 95) در زیر بخوانید:

*شعر از فروغ فرخزاد