ایران آزاد
ایران آزاد
شاید بتوان احمدی نژاد را پوپولیست ترین فردِ سه دهه اخیر در عرصه سیاست در جامعه ایران دانست. او از فرصت پیش آمده در جریان شهرداری تهران حداکثر استفاده را برد و در جریان دوره نخستِ انتخابات ریاست جمهوری سال 84،  با انتقاد گسترده از عملکردِ دولت های پیشین و با استفاده از جملاتی نظیر «واقعا مشکل مردم ما الا ن مشکل موي بچه هاي ماست؟ » و ... بر بال نارضایتی مردم سوار شد؛ در آن انتخابات، بسیاری از مردم ایران، حتی قسمتی از قشر فرهیخته و تحصیلکرده نیز فریب شعارهای زیبای وی را خوردند و با استناد به ایدۀ «از هاشمی که بهتر است!» به وی رای دادند و  وی توانست با این مردم فریبی و نیز مقداری چاشنی تقلب، به پاستور راه یابد. در مراحل انتخابات دورۀ بعدی نیز از تاکتیک های مردم فریبانۀ زیادی بهره جست که برای نمونه می توان به انتقادِ مجدد از دولت های پیشین، هوچیگری در جریان مناظرات و ... اشاره کرد.
اما نمونه بارز و برجستۀ رفتارِ وی را می توان در مجبور ساختن خامنه ای در اعلامِ همگانی سیاست ها و نظراتی دانست که خودِ شخص خامنه ای، به هیچ وجه مایل نبود علنی شوند؛ مجبور ساختن خامنه ای به اعلام مخالفتش در انتصابِ اسفندیار رحیم مشایی به مقام معاون اولی رییس جمهوری  و  مخالفتش با استعفای وزیر اطلاعات وقت و ماجرای قهر یازده روزه و ... نمونه های بارز آن است.
اکنون نیز وی با علمِ به اینکه در صورت کاندید شدن، شانسی برای انتخاب شدن ندارد، در یک تاکتیکِ جالبی توانست از فرصت استفاده کند و به قول معروف با یک تیر دو نشان بزند! اول آنکه وی کاندید نمی شود تا عدم اقبالِ مردم به وی در جامعه بازتاب نداشته باشد؛ دوم آنکه با مخالفت خامنه ای به نوعی مظلوم نمایی کرد و همچنین استراتژی خود را در القاء تقابل با خامنه ای دنبال کرد و جالب اینکه خامنه ای نیز رودست خورد و گرفتار دامی شد که او برایش پهن کرده بود!
اکنون که وی به خوبی می داند که خامنه ای در افکار عمومی بسیار تنزل یافته است، بهترین راه را در این می بیند که خود را در تقابل با خامنه ای نشان دهد و البته در آینده، به تدریج همه خرابکاری ها و فساد های دوره ریاست جمهوری اش را ناشی از مداخله شخص خامنه ای و اعضای بیت رهبری در اداره امور کشور جلوه خواهد داد و خود را از همه بی تدبیریها، فساد ها، جنایت ها و کثافت کاریهای دوره ریاست جمهوری اش مبرا جلوه خواهد داد.

احمدی نژاد با توجه به بیماری خامنه ای و احتمال مرگِ قریب الوقوع وی (و احتمالا تحت تاثیر مشاوره های رحیم مشایی)، آینده را در این می بیند که در فرصت باقیمانده حداکثرِ تضاد با خامنه ای را (البته با احتیاط و حفظ یک حاشیه امن) از خود نشان دهد و به این ترتیب با ایجادِ محبوبیت (به ویژه در بین عوام و توده مردم) مشغول طراحی فضایی است که پس از خامنه ای بتواند موقعیتی سیاسی در آینده نظام جمهوری اسلامی برای خود رقم بزند!