ایران آزاد
ایران آزاد
در دوره های مختلف انتخابات، به ویژه انتخابات ریاست جمهوری ، کمابیش با قشر عظیمی از کسانی که تحریم انتخابات را تبلیغ می کنند ، مواجه بوده ایم. عمده استدلال های این قشر هم این بوده است که:
1) انتخابات فاقد اصول و شرایط اولیه است و با توجه به فیلتر شورای نگهبان و ... ،  یک رقابت عادلانه برای همه گروه های سیاسی نیست.
2) همه کاندیداها سرو ته یک کرباسند و تفاوت ماهوی با هم ندارند.
3) شرکت در انتخابات به معنای تائید کلیت نظام است.
4) با شرکت در انتخابات و افزایش آمار شرکت کنندگان، نظام در مقابل مجامع بین المللی مدعی می شود که میزان مشارکت بالاست و نظام قشر وسیعی از شهروندان را نمایندگی می کند و به این وسیله قدرتش مستحکم تر خواهد شد.
5) آنها هر کس را که بخواهند از صندوق های رای بیرون می کشند و رای من و تو اصلا خوانده نمی شود.
و ...
هرچند که موارد فوق ممکن است فی نفسه منطقی و صحیح به نظر برسند اما دلیلی مستحکم و کافی برای عدم شرکت در انتخابات نیستند.
- بسیاری از دلائل فوق اصولا با هم در تناقضند و همدیگر را نقض می کنند. به عنوان مثال اگر آنها هر کس را بخواهند از صندوق بیرون بکشند و رای من و تو تاثیری در انتخابات نداشته باشد پس عدم شرکت در انتخابات هم مشکلی برایشان ایجاد نمی کند. آنها می توانند خودشان آمار رابسیار بالا اعلام کنند حتی اگر من و تو و هیچ کس دیگری هم در انتخابات  شرکت نکند!
- همه کاندیداها سرو ته یک کرباس نیستند. این را «خاتمی» و «احمدی نژاد» به عینه نشان داده اند و نیازی به توضیح و بحث بیشتری نیست.
- شرکت در انتخابات به معنای تائید کلیت نظام نیست و مسئله «انتخاب بین بد و بدتر» و نیز تعبیر از انتخاب خاتمی یا موسوی به عنوان «نه به نظام» قبلا به قدر کافی مورد بحث قرار گرفته است.
- این که «انتخابات فاقد اصول و شرایط اولیه است» البته کاملا صحیح است. اما پاسخ ما چیست؟ آیا می توانیم انتخاباتی در شان ملت خود فراهم کنیم؟ اعتراضی به این مسئله کرده ایم و اعتراضمان را بطور جدی پیگیری کرده ایم؟ اصولا واکنش ما چه بوده است؟ تحریم واکنش مناسبی نیست چونکه اصولا یک واکنش انفعالی است که اتفاقا بسیار برای حاکمیت کنونی مطلوبست و شاید چیزی شیرین تر از آن نباشد!
- نکته دیگر اینکه موافقان تحریم به «امکان سنجی» و «اثربخشی» این استراتژی توجهی نمی کنند. اگر کل حائزین شرایط برای رای دادن را به چند دسته تقسیم کنیم، یک دسته از آنها ، به هر دلیل، منافعشان در این نظاام تامین می شود و موافق کلیت این نظام هستند و خواه نا خواه در انتخابات شرکت می کنند. دسته دیگر که جمعیت بسیار زیادی هم هستند، مهمترین دغدغه شان نان شبشان است. آنها ، به عنوان مثال ، می خواهند که در گزینش استخدامی یک اداره یا شرکت دولتی پذیرفته شوند و برای آن نیازمند مهر انتخابات بر پیشانی شناسنامه شان هستند . هر چه ما بگوییم شرکت نکنید، آنها شرکت می کنند. لذا استراتژی «عدم شرکت» به خودی خود محکوم به شکست است.
موافقان «استراتژی تحریم» متاسفانه بدیلی برای شرکت در انتخابات ارائه نمی کند. بسیاری از این تحریم کنندگان اصلا داخل ایران نیستند و شرایط داخل کشور را درک نمی کنند. و یا اگر داخل ایران هم هستند، خودشان احتمالا در انتخابات شرکت می کنند! و یا حداقل اینکه هیچ اقدام دیگری که بیانگر اعتراضشان باشد بروز نمی دهند. عدم اعتراض حتی اگر همراه با عدم شرکت در انتخابات باشد همان تحریم انفعالیست که مطلوب حاکمیت است.
 اما گزینه ای که به عنوان مثال می توان از آن به عنوان بدیلی برای تحریم نام برد، شرکت در انتخابات و رای به «موسوی» است. هر چند که این رای باطله است اما از تحریم انفعالی بهتر است.