ایران آزاد
ایران آزاد
امروز نگاهی به پست های گذشته وبلاگم می کردم و به این مطلب در مورد گزینه مورد نظر خامنه ای برای ریاست جمهوری برخوردم که در نهایت به این نتیجه می رسد که یکی از بهترین گزینه های مورد نظر خامنه ای احمدی نژاد است. هرچند قسمتی از این تحلیل اندکی به خطا رفته اما قسمت هایی از آن که از طرفی بیانگر ریشه و منشا کینه ها و عقده های خامنه ای نسبت به ناطق و هاشمی و خاتمی و بویژه موسوی می باشد و از طرف دیگر بیانگر دلیل حمایت وی از احمدی نژاد، قابل تامل است. (لازم به ذکر است که این مطلب حدود ۵ ماه قبل و زمانی نوشته شده است که هنوز از اعلام نامزدی موسوی خبری نبود).
گزینه خامنه ای ترجیحا باید دارای ویژگی هایی زیرباشد :
١- ترجیحا باید از نسل اول انقلاب یا اقلا از شخصیت های طراز اول انقلاب که قبلا در ردیف وی و یا همچون هاشمی در موقعیتی بالاتر از وی قرار داشته اند، نباشد. قطعا خامنه ای پس از ٢٠ سال رهبری امروز نمی پسندد که با کسی بحث و جدل کند و ترجیح می دهد که رییس جمهور همان تدارکاتچی باشد که این ویژگی از کسانی همچون هاشمی و خاتمی و موسوی کمتر بر می آید تا امثال احمدی نژاد و رحیم صفوی و ...
٢- ترجیحا نظامی و یا حداقل دارای همان روحیه و خصوصیات شخصیتی باشد که فرمان مافوق را بی چون و چرا بپذیرد.
٣ - در تخریب چهره های هم تراز خامنه ای همچون هاشمی و ناطق و ... بویژه افراد نسبتا محبوبی مانند خاتمی که مدعی عرصه سیاست هم هستند، بسیار کوشا باشد.
٤ - باید در گل آلود کردن آب و ایجاد تفرقه در بین چهره وگروه های سیاسی تراز اول کشور بکوشد تا خامنه ای همچنان بعنوان ستاره ای بی بدیل در آسمان سیاست ایران بدرخشد!
۵ - گاهی بر خلاف نظر مراجع بزرگ قم اقدامی انجام دهد ویا مطلبی بیان کند تا جنجالی ایجاد شود و با پادرمیانی خامنه ای این موضوع به علمای عظام(!) القا شود که وی نقش مهمی در رهبری نظام جمهوری اسلامی در صراط مستقیم تشیع دارد و اگر درایت و قاطعیت وی نباشد، حکومتی ها علمای عظام (!) را خواهند بلعید! بدین ترتیب علمای عظام هم با نفوذی که در خبرگان دارند حداکثر تلاش خود را در تقویت موقعیت و قاطعیت رهبر معظم(!) بکار خواهند برد!
٦ - وی باید حتی المقدور شخصیت جدیدی باشد و بر علیه دولت های گذشته شعارهای تندی به ویژه در راستای متهم کردن آنها به ایجاد مافیا و فساد مالی بدهد تا با انتخاب وی به مقام ریاست جمهوری ، مردم تا حدودی عقده های انباشته شده شان تخلیه شود و توجه شان از شخص اول مملکت منحرف شود. این ویژگی خامنه ای را می توان با اقدام شاه در سال های پایانی حکومتش در راستای تعویض پی در پی نخست وزیران مقایسه کرد که البته جواب مطلوبی نداد!
٧ - از روسای دولت های گذشته نباشد، چرا که رجعت به گذشته گواهی بر اعتراف خامنه ای به شکست دولت اخیر مورد حمایت وی می باشد و القا کننده این موضوع است که خامنه ای هم قبول کرده است که حمایتش از احمدی نژاد بی مورد بوده است و حتی دولت های قبل از وی عملکرد بهتری داشته اند.
٨ - نظر به شخصیت کینه توز خامنه ای ، رییس جمهور آینده مطلقا نباید کسی باشد که قبلا رودرروی خامنه ای ایستاده باشد و یا حتی کوچکترین نافرمانی در مقابل وی انجام داده یا از وی انتقادی کرده باشد...
٩ - در نهایت اینکه با توجه به شرایط بسیار سخت اقتصادی که در پیش روی کشور هست، وی بهتر است از حداقل توانایی برای سروسامان دادن به شرایط در هم گسیخته اقتصادی هم برخوردار باشد.
نظر به موارد فوق ، در نگاه اول شخصیت هایی مانند عبدالله نوری و مصطفی معین و ... از صحنه رقابت خودبخود حذف خواهند بود. بنا به بندهای دوم هفتم و هشتم ، قطعا موسوی و حتی خاتمی هم مطلوب خامنه ای نیستند.
تجربه نشان داده است که هیچ شخصیت مهمی پس از یک بار شکست در انتخابات ریاست جمهوری به شخصیت سوخته ای مبدل خواهد شد؛ افول قدرت هاشمی پس از انتخابات ریاست جمهوری نهم (حتی با داشتن سابقه ای بالاتر از خامنه ای در زمان خمینی) گواهی بر این مدعاست و اگر در مرحله قبل ولایتی به این ریسک دست نزد به این دلیل بود که خود را به شخصیت سوخته ای مبدل نسازد. لذا کاندیدا شدن قالیباف هم در این مرحله چندان جدی نخواهد بود و لذا خامنه ای روی وی حسابی باز نخواهد کرد(هر چند که ممکن است حایز اکثر ویژگی های مورد نظر خامنه ای باشد). به همین دلیل و نیزعدم احراز ویژگیهای مذکور، ناطق نوری هم کاندیدا نخواهد بود. کروبی هم علیرغم داشتن برخی شرایط و ویژگی های مذکور، حایز برخی از ویژگی های دیگر نمی باشد و طبعا گزینه مطلوب خامنه ای نیست اما در شرایطی که خامنه ای ناچار به پذیرفتن اصلاح طلبان شود ، شاید کروبی مطلوب ترین گزینه از نظر خامنه ای در بین اصلاح طلبان باشد.
بنا بر این بهترین گزینه ها از نظر خامنه ای همان احمدی نژاد و یا چهره ای جدید مانند رحیم صفوی می باشد که هر کدام از نظر خامنه ای دارای برتری هایی می باشند. احمدی نژاد به لحاظ در اختیار داشتن مناصب و موقعیت ها دارای توان بیشتری در جهت دادن آرا و رقابت با اصلاح طلبان(به ویژه به طرق نامشروع و تقلب آمیز) دارد و به خوبی نشان داده است تمامی ویژگی های مورد نظر خامنه ای را دارا می باشدهرچند که به علت عملکرد افتضاحش پتانسیل خوبی برای رای آوردن ندارد. اما از طرفی مطرح کردن شخصیت جدیدی مانند رحیم صفوی هم می تواند سریع تر به تخلیه روانی جامعه که امروز به حد بحرانی رسیده است کمک کند و از این که پیکان توجه مردم به سوی خامنه ای نشانه رود جلوگیری کند.
در نهایت این که نظر خامنه ای هم بطور قطع تعیین کننده نیست و وی در انتخاب و تعیین رییس جمهور کاملا آزاد نیست و ممکن است تا حدودی مجبور به تن دادن به نظر دیگر صاحبان قدرت و حتی اصلاح طلبان بشود. این که اصلاح طلبان گاه گاهی موسوی را (که شاید با توجه به کینه هایی که خامنه ای در گذشته از وی دارد، بدترین گزینه از نظر خامنه ای باشد) علم می کنند صرفا لولویی برای تهدید خامنه ای است که حضور اصلاح طلبان را در صحنه سیاست ایران بپذیرد و گرنه موسوی خود می داند که با حضورش در تصمیم گیری ها آزاد نخواهد بود و قادر به تغییرات اساسی نمی باشد و صرفا جنگ اعصاب ناشی از رودررویی و تخلیه عقده های خامنه ای را شاهد خواهد بود.