ایران آزاد
ایران آزاد
...افطار تمام شده بود كه فرزند يكي از مسئولين آمد كنار سفره كوچك استاد. به پدرش چيزهايي گفت و پدر نيز در قندان توي سفره استاد را باز كرد و يك مشت قند ريخت توي يك برگ دستمال كاغذي و دادكه حضرت استاد تبرك كنند. استاد يك دقيقه اي را براي قندها نجوا مي كردند و آنها را نزديك لب ها مي آوردند... تمام كه شد تحويل دادند، گويا قندها خيلي قيمت پيدا كرده بود و يكي دوتا از مسئولان سهم خواهي كردند!! حضرت استاد كه برخاستند؛ جمعيت به طرف شان آمدند و با همان دست و نگاه مهربان حضرت استاد، با ايشان خداحافظي كردند... برگهاي ريحان سفره كوچك استاد چه زود بين اساتيد كلاس درس امروز تقسيم شد!...(به نقل از کیهان، روزنامه مریدانِ خامنه ای)
خاک بر سر آن استاد دانشگاهی که می خواهد قندش با نجوای خامنه ای تبرک شود و خاک بر سر آن استادی که در چنین جلسه عوامفریبانه ای می نشیند و این چیزها را می بیند و دم بر نمی آورد!
مملکتی که استاد دانشگاهش اینها باشند فرهنگ و تمدن 2500 ساله اش توی سرش بخورد...
یک بار دیگر این قسمت را بخوانیم: ...استاد (منظور خامنه ایست) يك دقيقه اي را براي قندها نجوا مي كردند و آنها را نزديك لب ها مي آوردند...
2 پیام:
Anonymous Anonymous فرموده است
salam. matlab ra khande boodam ama emrooz baz baraye yeki az doostan khandam va nazarash ra inja minevisam. hamin khorafe o jahl tamadone iran ra az haman aaghaz morede hojoom gharar dad va ma ra be in lajan zar resande ast ke emrooze dar aan dast o pa mizanim. benevisid o edame dahid shayad belakhare be gooshe mardome jahel foroo ravad.
dooste aziz be roozam . az nazarate khoobet by nasibam nagzar. dar panahe hagh bashy. ya hagh

Anonymous Anonymous فرموده است
salam . be roozam. movafagh bashyd. bedrood

پیام شما؟…