ضمن وبگردی مطلبی در مورد
سرکار خانم ابتکار دیدم که ابتدا به احترام پدر مرحومش نخواستم در مورد آن چیزی بنویسم اما فکر کردم اتفاقا باید بنویسم که به قول معروف «
از فضل پدر تو را چه حاصل؟»
در سال ۲۰۰۶ مقاله ای از وی (که
اخیرا در یکی از نشست های اصلی اجلاس IUCN سخنرانی ای تحت عنوان «مدیریت زیست محیطی جهانی و فقدان معنویت» ارائه فرموده است!) در یک ژورنال منتشر شده است که کپی برداری (مصداق عینی سرقت علمی) از یک مقاله با یک نویسنده
آمریکایی می باشد.
این سایت چکیده (آبستراکت) دو مقاله را با هم مقایسه کرده است. ضمنا ایشان در وبلاگ شخصی اش توضیحی نوشته است که اگر موضوعِ آن،
همین مقاله باشد بیشتر بر ابهام آن افزوده است. وی در توضیح نوشته است که «...مقاله ای را با یکی از دانشجویانم کار کرده بودم...» در صورتی که این مقاله تنها نام خانم دکتر ابتکار را یدک می کشد و این بدان معناست که وی از دانشجوی خود مقاله را دزدیده است و به قول معروف
«خوشا دزدی که از دزد بز بدزد!» و از طرفی وی گفته است«...این مقاله حدود 35 منبع داشت ... ظاهرا درج چند ماخذ در آن جا افتاده و من متوجه نشده بودم...» اما با
این لینک نیاز به توضیح بیشتری نیست مگر آنکه فرض شود که خانم دکتر
اینجا در مورد سرقت دیگری صحبت می کند و وی سارقی حرفه ایست!
احتمالا جناح رقیب وی با توجه به نزدیکی انتخابات ریاست جمهوری از این موضوع در مقابل ماجرای «
کردان» (و ازاله و جعل مدرک و فساد اخلاقی و ...) بهره برداری تبلیغاتی خواهد کرد اما این دلیل نمی شود که
فاسد به بهانه
دفع افسد رسوا نشود. خانم دکتر که سالها به همراه پدر مرحومش در آمریکا زندگی کرده است و نیز در جریان گروگانگیری،
مترجم گروگانهای آمریکایی بوده است (و از قضای روزگار مقاله اش را هم از یک
آمریکایی دزدیده است) به خوبی می داند که در جهان غرب اگر برای یک استاد دانشگاه چنین اتفاقی رخ دهد، به منزله مرگِ آکادمیک وی محسوب می شود و وی دیگر تا پایان عمر جایگاهی در محافل علمی نخواهد داشت اما در ایرانِ اسلامی (که سرشار از
معنویت هاست!) ظاهرا مسئله متفاوت است!
www.tavajo.blogfa.com