اعلام آمار شیعیان عربستان به حدود ٦٠٪ جمعیت آن کشور چیز عجیبی بود که هر کسی را به تعجب وامیداشت( و از آن عجیب تر که هنوز هم
این مطلب اصلاح نشده است)! ونیازی نبود که آدم جاییش بسوزد! لحن مطلب هم دال بر عصبانیت نگارنده نبود (مثلا نگارنده نگفته بود «
برین گم شین»!)که شما استنتاج کنی که جاییش سوخته باشد! اینکه شما بوی سوختگی از آن استشمام کرده ای شاید مشکل از شامه شما باشد و احتمال دیگر اینکه بوی سوختگی مربوط به
سوختن سبیل جنابعالی باشد(البته اگر سبیلو باشی!) لذا جناب ناشناس!
احتمال سوختگی سبیل شما اگر از احتمال سوختگی جایی از نگارنده بیشتر نباشد به یک اندازه است!
در مورد من (و مردم و ریگی که به کفشمان هست) حدس شما البته تا حدی درست است! من و اغلب مردم ایران سالهاست که سنگریزه ای به کفش داریم و متاسفانه علیرغم اینکه سالهای سال از آن سنگریزه رنج می بریم ، گاه گاه (بخصوص در مواقع انتخابات) سعی می کنیم با انگشتان پا آن را چنان جابجا کنیم که پایمان را نیازارد و به جز مدت کوتاهی که کمی نفس راحتی می کشیم دوباره مجبور به تحمل رنج ناشی از آن می شویم و متاسفانه هنوز هم به آن نتیجه که قهرمان داستان
سنگریزه (نوشته
محمد حجازی) رسید نرسیده ایم. یک لحظه درنگ نکرده ایم تا آن سنگریزه را از کفش به در آوریم و برای همیشه نفسی آزاد بکشیم!
این عمله جات استبداد در آن به اصطلاح حکومت عدل علی در ایران اشغالی مان به جز این ترفندها چیز دیگری ندارد که به بنده و شما نویسنده محترم مقاله بدهند. اینها از روی بلاهت و ساده اندیشی شعارهأی میدهند که بله اسرأیل را فلان میکنیم، آمریکا را بهمان میکنیم اما میدانیم فقط "عرضه" این خوش غیرتها خفه کردن دانشجوها، کردن زنان در گونی سیاه و خندیدن به ریش "امت" اسلامیست. این ارازل قابل حتا جواب گویی نیستند. کوروش شیراز